فهرست
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف مقایسه تأثیر ماساژ سوئدی و موسیقی ترجیحی بر اضطراب انجام شد.
زمینه. یکی از اهداف اقدامات پرستاری، فراهم کردن آسایش بیماران است. بکارگیری درمانهای مکمل از جمله ماساژ سوئدی و موسیقیترجیحی بیمار ممکن است در بهبود اضطراب مؤثر باشد.
روش کار. مطالعه حاضر به صورت نیمه تجربی با طرح پیش آزمون؛ پس آزمون با گروه کنترل در بیمارستان دکتر شریعتی دانشگاه علوم پزشکیتهران در سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ انجام شد. در این پژوهش، در هر گروه (گروههای کنترل، ماساژ سوئدی و موسیقی درمانی)، ۳۰ بیمار بستری مبتلا به نارسایی مزمن قلبی به روش در دسترس انتخاب شدند. سپس بیماران با استفاده از روش تصادفی ساده در گروهها تخصیص داده شدند. جهت جمع آوری دادهها از پرسشنامه اضطراب آشکار اشپیل برگر استفاده شد.
در گروه ماساژ، ماساژ پشت به روش سوئدی با روغن بادام، هر روز بعد از زمان ملاقات به مدت ۲۰ دقیقه در سه روز متوالی انجام شد. در گروه موسیقی نیز برای هر بیمار بر حسب علاقه، دو مورد از سه نوع موسیقی بدون کلام کلاسیک، ملایم و سنتی ایرانی هر روز از طریق ضبط صوت و هدفون به مدت ۲۰ دقیقه در سه روز متوالی پخش شد.
اضطراب آشکار بیماران، هر روز قبل از مداخله و ۱۵ دقیقه بعد از مداخله اندازه گیری و مقایسه شد. دادههای جمع آوری شده با کمک نرم افزار SPSS نسخه ۲۱ با آزمونهای آماری فیشر، آنالیز واریانس و تی زوج مستقل تحلیل شدند.
یافتهها. ماساژ سوئدی و موسیقی ترجیحی موجب کاهش معنی دار اضطراب بیماران مبتلا به نارسایی مزمن قلب شد، هر چند ماساژ سوئدینسبت به موسیقی ترجیحی اضطراب را بیشتر کاهش داد (۰۰۰۱/۰. (p≤
نتیجه گیری: یافتههای این پژوهش نشان داد بیمارانی که ماساژ سوئدی دریافت کردند، اضطراب کمتری داشتند. با توجه به اهمیت مدیریتاضطراب در بیماران قلبی پیشنهاد میشود که در مراقبت این بیماران از ماساژ سوئدی استفاده گردد.
مقدمه
نارسایی قلب یک سندرم بالینی پیچیده است که در آن، به دلیل اختلال عملکرد بطنی، قلب از پمپ کردن خون متناسب با نیازهای متابولیک بدن ناتوان است (اسملتزر و همکاران، ۲۰۱۴). نارسایی قلب از شایعترین اختلالات قلبی عروقی و به عنوان یک اختلال مزمن، پیش رونده و ناتوان کننده محسوب میشود (زامبروسکی و همکاران، ۲۰۰۵). حدود ۵/۸ میلیون آمریکایی دچار نارسایی قلبی هستند و سالانه ۶۷۰ هزار مورد جدید شناسایی میشود.
این سندرم یک تا دو درصد افراد ۵۰ تا ۵۹ ساله و بیش از ۱۰ درصد افراد بالای ۷۰ سال را گرفتار کرده است (گو و همکاران، ۲۰۱۴) و شایعترین علت بستری افراد بالای ۵۰ سال و دومین علت مراجعه به پزشک در آمریکا میباشد (مک موری و همکاران، ۲۰۱۲). نارسایی قلب، اغلب به عنوان پیامد پرفشاری خون، ایسکمی قلبی و بیماری شریان کرونر، تغییر شکل دریچهها، کاردیومیوپاتی، یا ترکیبی از این عوامل محسوب میشود (اسملتزر و همکاران، ۲۰۱۴).
نارسایی قلبی مزمن یک بیماری ناتوان کننده همراه با احساس ضعف و افزایش اضطراب میباشد (دیونگ و همکاران، ۲۰۱۱). تجربه فشارهای روحی اقتصادی، بستری شدنهای مکرر و پیش آگهی ضعیف نارسایی مزمن قلبی منجر به اضطراب در این بیماران میشود (کارلز، ۲۰۰۴). اضطراب به عنوان جنبهای از استرس، یک احساس ناخوشایند تشویش یا فشار است که در حیطههای مختلف زندگی انسان وجود دارد و یک عامل بازدارنده، مخرب و کاهش دهنده مقاومت بیماران در برابر روند درمانی است و پیامدهای جدی ناشی از بیماری را افزایش میدهد (ایزدی؛ تامه و همکاران، ۲۰۱۱).
اضطراب، فعالیتهای روانی و فیزیولوژیکی بدن از قبیل ضربان قلب، تعداد تنفس و فشارخون را، که برای بیماران قلبی، به ویژه مبتلایان به نارسایی قلب بسیار مضر هستند، افزایش میدهد (حنیفی و همکاران، ۲۰۱۱). محیط بستری نیز از مواردی است که باعث بروز اضطراب در بیماران میگردد (هارکنس و همکاران، ۲۰۰۳). بیماران با اضطراب بالا اغلب از پیامدهای مراقبت درمانی و بیمارستانی ناراضی هستند و اضطراب زیاد در بیماران منجر به کاهش کیفیت زندگی، اقامت طولانی در بیمارستان، و افزایش هزینههای درمانی میشود (لن و همکاران، ۲۰۰۰؛ هررا؛ اسپینیرا و همکاران، ۲۰۰۹).
در بیشتر نظریههای پرستاری، راحتی و آسایش بیمار به عنوان نیاز اصلی بیمار و هدف اساسی اقدامات پرستاری معرفی شده است (پاتر و همکاران، ۲۰۱۲). یکی از هدفهای پرستاری تأمین راحتی بیماران است، زیرا آسایش نقش مهمی در حفظ سلامت دارد و از طرفی جزء نیازهای اولیه بشر است (نیکبخت نصرآبادی و همکاران، ۲۰۰۴). از عوامل مؤثر بر بیماری و سلامت، اضطراب است که میتواند تأثیر جدی بر سلامت روانی و جسمی بیماران بگذارد (تیلور و همکاران، ۲۰۱۱).
به طور کلی برای کنترل اضطراب روشهای مختلف دارویی و غیر دارویی وجود دارند (داگلاس و همکاران، ۲۰۱۱). با توجه به عوارض و مشکلات روشهای دارویی، ضرورت بکارگیری روشهای غیردارویی و مکمل به عنوان رویکردهای ایمنتر، سالمتر و کم هزینهتر احساس میشود (میرزایی و همکاران، ۲۰۱۱).
در دهههای اخیر توجه زیادی به ترکیب درمانهای دارویی با درمانهای مکمل در مدیریت علایم از جمله درد و اضطراب شده است (وونگ و همکاران، ۲۰۱۱). در سالهای اخیر درمانهای مکمل نظیر ماساژ بازتابی، داروهای گیاهی، هیپنوتیزم، موسیقی و ماساژ مورد مطالعه قرار گرفتهاند که البته نتایج متفاوتی به همراه داشتهاند و نیاز به مطالعات دقیقتر، به ویژه در قالب کارآزمایی های بالینی وجود دارد (دگیرمن و همکاران، ۲۰۱۰).
از جمله درمانهای مکمل متداول ماساژ و موسیقی میباشند. ماساژ به عنوان یکی از قدیمیترین عملکردهای مراقبتی و یکی از متداولترین شکلهای درمان مکمل است و موجب آرامسازی در فرد میشود. ماساژ به طور عام و ماساژ سوئدی به طور خاص، گردش خون و جریان لنفاوی را بهبود میبخشد، مواد غذایی و اکسیژن تازه را به بافتها میرساند و به خروج مواد سمی و بهبودی کمک میکند (بائر و همکاران، ۲۰۱۰).
استفاده صحیح از ماساژ، با ایجاد امنیت و صمیمیت میتواند اعتماد، احساس آرامش، راحتی و مراقبت را منتقل سازد (براون و سیمونسون، ۲۰۰۸). همچنین، استفاده از موسیقی که در حوزه بیماری و سلامتی از گذشته مطرح بوده است میتواند با تأثیر بر سیستم عصبی مرکزی موجب آرامسازی و آرامش شود (یونگ و همکاران، ۲۰۰۷). موسیقی به عنوان روشی آسان و در دسترس برای بیماران (دنیت و همکاران، ۲۰۰۹؛ نیلسون، ۲۰۰۸) میتواند برای ارتقای احساس بهبودی در فرد مورد استفاده قرار گیرد (چی و یونگ، ۲۰۱۱).
در تحقیقات انجام شده، تأثیر درمانهای مکمل نظیر ماساژ و موسیقی بر برخی بیماران از جمله بعد از جراحی قلب (آلبرت و همکاران، ۲۰۰۹)، در طول شیمی درمانی (فرر، ۲۰۰۷)، و بسیاری از اختلالات دیگر بررسی شده است. برخی مطالعات مزبور همانند مطالعه بررسی اثرات موسیقی و ماساژ بر تسکین اضطراب ناشی از جراحی، تفاوت معنی داری بین گروهها (گروه دریافت کننده موسیقی درمانی، گروه کنترل و گروه موسیقی همراه با ماساژ درمانی) از نظر تسکین اضطراب نشان ندادند (مک ری و همکاران، ۲۰۰۳).
شرمن و همکاران (۲۰۰۵) نیز ماساژ را برای کاهش درد مزمن با شدت متوسط تا شدید، در کوتاه مدت مؤثر گزارش کردند؛ با وجود این آنها گزارش کردند که این کار تأثیر اندکی بر اضطراب دارد. در مقابل، برخی مطالعات دیگر اثرات مثبت و مؤثر این روشها را گزارش دادهاند (مهلینگ و همکاران، ۲۰۰۷). در این مطالعه، این فرضیه که ”بین ماساژ سوئدی و موسیقی ترجیحی بیمار از نظر کاهش اضطراب بیماران مبتلا به نارسایی مزمن قلبی تفاوت وجود دارد“ مورد آزمون قرار میگیرد.
مواد و روشها
این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون؛ پس آزمون و با گروه کنترل بر روی بیماران دچار نارسایی قلبی مزمن بستری در بیمارستان دکتر شریعتی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ انجام شد. روش نمونه گیری در این پژوهش به صورت در دسترس بود و ۹۰ فرد دچار نارسایی قلبی به روش تصادفی ساده (قرعه کشی) در سه گروه با تعداد مساوی قرار گرفتند، به این صورت که به تعداد حجم نمونه در هر گروه (گروههای ماساژ، موسیقی و کنترل) کارتهایی تهیه شد و در پاکتهای در بسته قرار داده شدند.
پژوهشگر با برداشتن یکی از پاکتها از جعبه مشخص میکرد که بیمار در کدام گروه قرار گیرد. این روند ادامه یافت تا تمام کارتها از جعبه خارج شدند و حجم نمونه مورد نظر فراهم آمد. معیارهای ورود به مطالعه شامل تأیید تشخیص نارسایی قلب توسط پزشک معالج، کسر تخلیهای کمتر از ۳۵ درصد، توانایی برقراری ارتباط، نبودن در شرایط حاد بیماری، نداشتن مشکل شنوایی، عدم ممنوعیت لمس با نظر پزشک و عدم ابتلا به اختلال شناختی و روانی بودند. معیارهای خروج از مطالعه شامل حاد شدن وضعیت جسمی بیمار یا عدم شرکت در یکی از جلسات مداخله بود.
ابزارهای جمع آوری دادهها در این مطالعه شامل فرم اطلاعات دموگرافیک و بیماری و پرسشنامه اضطراب آشکار اشپیل برگر بود. پرسشنامه اضطراب آشکار اشپیل برگر از ۲۰ عبارت در طیف چهار گزینهای لیکرت از ۱ تا ۴ تشکیل شده است که احساسات فرد را در همان لحظه و در زمان پاسخ گویی معین مینماید.
پرسشنامه اضطراب اشپیل برگر در اکثر مقالات پژوهشی به کار گرفته شده است. ضریب آلفای کرونباخ آن بین ۸۳ تا ۹۶ درصد محاسبه شده است (بچ و همکاران، ۲۰۰۹). نسخه فارسی این پرسشنامه نیز هنجاریابی شده و روایی و پایایی آن مطلوب گزارش شده است (میرزایی و همکاران، ۲۰۱۱).
پژوهشگر پس از اخذ موافقت کتبی از مسئولین دانشگاه علوم پزشکی تهران و کمیته اخلاق این دانشگاه (شماره ۱۳۰/۴۸۸/د/۹۳)، با مراجعه به مرکز آموزشی؛ درمانی دکتر شریعتی تهران و معرفی خود و پژوهشگران به مسئولین مرکز، در بخشهای قلب حضور یافت و ضمن معرفی خود به بیماران، هدف از مطالعه را برای آنها توضیح داد. سپس، از افرادی که دارای معیارهای ورود به مطالعه بودند رضایت نامه کتبی اخذ شد. واحدهای پژوهش در سه گروه ماساژ سوئدی، موسیقی ترجیحی و کنترل تخصیص داده شدند. در اولین جلسه، دادهها با استفاده از فرم اطلاعات دموگرافیک و بیماری جمع آوری شد. پرسشنامه اضطراب آشکار اشپیل برگر در سه روز متوالی، قبل از مداخله، توسط بیماران سه گروه تکمیل شد.
در مورد گروه کنترل، مداخلههای ماساژ و موسیقی ترجیحی انجام نشدند. مداخلات مورد نظر در گروههای ماساژ سوئدی و موسیقی ترجیحیها در سه روز متوالی بعد از ساعت ملاقات بیماران انجام شد. از واحدهای پژوهش در این گروهها درخواست میشد که به صورت طاق باز در تخت خود دراز بکشند، بالش زیر سرآنها قرار داده میشد تا سر بیمار بالا بیاید و چهره بیمار جهت کنترل واکنشها قابل مشاهده باشد. جهت جلوگیری از فشار به کمر و لگن، ملحفهای لوله شده زیر زانوهای بیمار قرار داده میشد. همچنین جهت حفظ حریم شخصی بیمار در طول مداخله، پرده اطراف تخت کشیده میشد.
برای گروه تحت مداخله موسیقی ترجیحی، فهرستی ۱۰۰ تایی از سه نوع موسیقی بدون کلام کلاسیک، ملایم و سنتی ایرانی ارائه شد تا بیماران یک موسیقی ترجیحی خود را مشخص نمایند. سپس در سه جلسه متوالی، موسیقی انتخابی بیمار از طریق ضبط صوت با هدفون برای مدت ۲۰ دقیقه پخش میشد. برای گروه تحت ماساژ سوئدی در سه جلسه متوالی، ماساژ برای ۲۰ دقیقه انجام میشد.
در طی ماساژ سوئدی از روشهای لمس و سریدن آرام، فشار متوسط دست، مالش عضلات، ماساژ تک دستی و دو دستی استفاده میشد. از روغن بادام برای چرب کردن دستها و تسهیل انجام ماساژ استفاده میشد. برای بیماران آقا ماساژ توسط پژوهشگر مرد و در بیماران خانم، توسط کمک پژوهشگر خانم دارای گواهی صلاحیت انجام ماساژ به روش سوئدی انجام شد. در طول مدت ماساژ بر روی بیمار ملحفه کشیده شد و برهنه کردن وی مرحله به مرحله صورت گرفت.
پس از اتمام مداخلات، از بیمار خواسته میشد که ۳ تا ۴ دقیقه از تخت بلند نشود. ده تا ۱۵ دقیقه پس از مداخله دادهها جمع آوری میشد. اطلاعات بعد از مداخله در سه روز متوالی از بیماران هر سه گروه گردآوری شد. برای تحلیل دادهها از آنالیز واریانس یک طرفه، تی زوج، آزمون کای اسکوئر و آزمون دقیق فیشر در نرم افزار کامپیوتری SPSS ویرایش ۲۱ استفاده شد.
یافتهها
در این مطالعه میانگین سنی واحدهای پژوهش در گروه موسیقی ترجیحی، ماساژ سوئدی و کنترل به ترتیب، ۰۳/۵۲ سال با انحراف معیار ۶۱/۱، ۲۶/۵۳ سال با انحراف معیار ۷۶/۱، و ۲۳/۵۱ سال با انحراف معیار ۵۴/۱ بود. در هر گروه، ۵۰ درصد نمونهها مرد و ۵۰ درصد نمونهها زن بودند. همچنین، بیشتر واحدهای پژوهش در سه گروه، متأهل، با تحصیلات دانشگاهی و با کفایت درآمد متوسط بودند. اکثریت بیماران در سه گروه (بیش از ۹۰ درصد) نارسایی قلبی مزمن درجه یک داشتند و میانگین مدت ابتلا به بیماری در گروه موسیقی ترجیحی، ماساژ سوئدی و کنترل به ترتیب، ۸۳/۴ سال سال با انحراف معیار ۶۴/۳، ۰۶/۵ سال با انحراف معیار ۰۶/ ۴ و ۴۳/۴ سال با انحراف معیار ۵۴/۴ بود. نتایج آماری نشان داد سه گروه از نظر متغیرهای جمعیت شناختی همگن بودند. مشخصات واحدهای پژوهش در جدول شماره ۱ خلاصه شدهاند.
جدول شماره ۱: مشخصات واحدهای پژوهش در گروههای تحت مداخله موسیقی و ماساژ سوئدی و گروه کنترل
گروه | موسیقی ترجیحی | ماساژ سوئدی | کنترل |
متغیر | تعداد (درصد) | تعداد (درصد) | تعداد (درصد) |
وضعیت تأهل | |||
متأهل | ۲۴ (۸۰) | ۲۵ (۳۳/۸۳) | ۲۳ (۶۶/۷۶) |
مجرد | ۶ (۲۰) | ۵ (۶۷/۱۶) | ۷ (۳۳/۲۳) |
سطح تحصیلات | |||
بیسواد | ۴ (۳۳/۱۳) | ۲ (۶۷/۶) | ۳ (۱۰) |
ابتدایی | ۵ (۶۷/۱۶) | ۶ (۲۰) | ۴ (۳۴/۱۳) |
دیپلم | ۸ (۶۷/۲۶) | ۸ (۶۷/۲۶) | ۱۰ (۳۳/۳۳) |
دانشگاهی | ۱۳ (۳۳/۴۳) | ۱۴ (۶۶/۴۶) | ۱۳ (۳۳/۴۳) |
کفایت درآمد | |||
کفایت میکند | ۷ (۳۳/۲۳) | ۶ (۲۰) | ۹ (۳۰) |
تا حدودی کفایت میکند | ۱۳ (۳۴/۴۳) | ۱۰ (۳۴/۳۳) | ۱۱ (۶۶/۳۶) |
کفایت نمیکند | ۱۰ (۳۳/۳۳) | ۱۴ (۶۶/۴۶) | ۱۰ (۳۴/۳۳) |
درجه نارسایی قلب | |||
درجه ۱ | ۲۹ (۶۷/۹۶) | ۲۸ (۳۳/۹۳) | ۲۸ (۳۳/۹۳) |
درجه ۲ | ۱ (۳۳/۳) | ۲ (۶۷/۶) | ۲ (۶۷/۶) |
*آزمون دقیق فیشر، ** آزمون کای اسکوئر
آزمون مقایسه میانگین اضطراب بیماران، قبل و بعد از موسیقی ترجیحی نشان دهنده اختلاف معنی دار آماری بود (۰۰۰۱/۰ (p≤، به این معنی که موسیقی بر کاهش اضطراب مبتلایان به نارسایی مزمن قلب مؤثر بوده است. همچنین، اختلاف معنی دار آماری بین میانگین اضطراب بیماران، قبل و بعد از ماساژ سوئدی وجود دارد (۰۰۰۱/۰ (p≤ که نشان میدهد ماساژ بر کاهش اضطراب بیماران مؤثر بوده است. براساس نتایج آزمون تی زوج در گروه کنترل، بین میانگین اضطراب بیماران، قبل و بعد از مطالعه اختلاف آماری معنی داری وجود نداشت.
قبل از مداخله، میانگین اضطراب واحدهای پژوهش در گروههای موسیقی ترجیحی، ماساژ سوئدی و کنترل به ترتیب، ۲/۵۹ با انحراف معیار ۹/۱۳، ۵۳ با انحراف معیار ۹/۱۱، و ۸۳/۵۴ با انحراف معیار ۹/۱۵ بود. آزمون آماری آنالیز واریانس یک طرفه (جدول شماره ۲) نشان داد که قبل از مداخله سه گروه از نظر میانگین اضطراب، اختلاف معنی دار آماری نداشتند و از این نظر همگن بودند.
پس از مداخله، سه گروه از نظر میانگین اضطراب اختلاف آماری معنی داری داشتند (۰۰۰۱/۰. (p≤ براساس نتیجه آزمون تعقیبی شفه، اختلاف میانگین اضطراب بین گروه موسیقی ترجیحی و کنترل (۰۰۳/۰ (p= و ماساژ سوئدی و کنترل (۰۰۰۱/۰ (p≤ معنی دار بود. همچنین، اختلاف میانگین اضطراب در دو گروه ماساژ سوئدی و موسیقی ترجیحی (۰۴۵/۰ (p= نیز معنی دار بود. بنابراین، میتوان گفت که ماساژ سوئدی بیشتر از اجرای مداخله موسیقی ترجیحی بر کاهش اضطراب بیماران تأثیر داشته است.
جدول شماره ۲: مقایسه اضطراب بیماران دچار نارسایی قلبی مزمن در سه گروه موسیقی ترجیحی، ماساژ سوئدی و کنترل، قبل و بعد از مداخله
زمان | قبل از مداخله | پس از مداخله | نتیجه آزمون تی زوج |
گروه | میانگین (انحراف معیار) | میانگین (انحراف معیار) | |
موسیقی ترجیحی | ۲/۵۹ (۹/۱۳) | ۹/۴۷ (۸/۱۲) | ۰۰۰/۰P=, ۴۱۶/۴t=, ۲۹df= |
ماساژ سوئدی | ۵۳ (۹/۱۱) | ۴۲ (۸/۹) | ۰۰۰/۰P=, ۴۵/۳t=, ۲۹df= |
کنترل | ۸/۵۴ (۹/۱۵) | ۸/۵۵ (۸/۱۱) | ۳۲۴/۰P=, ۵۹/۰t=, ۲۹df= |
نتیجه آزمون آنالیز واریانس | ۷۸۶/۰P=, ۳۵۱/۰F= | ۰۰۰/۰P=, ۲۱۶/۸F= |
بحث
براساس نتایج این مطالعه، فرضیه وجود تفاوت بین گروههای ماساژ سوئدی و موسیقی ترجیحی بیمار از نظر کاهش اضطراب بیماران مبتلا به نارسایی مزمن قلبی تأیید شد. اضطراب بیماران دچار نارسایی قلبی مزمن تحت موسیقی درمانی قبل از مداخله در حد متوسط بود و بین اضطراب این بیماران، قبل و بعد از مداخله موسیقی ترجیح تفاوت معنی داری وجود داشت. به عبارتی، گوش دادن به موسیقی ترجیحی باعث کاهش اضطراب بیماران شد. این یافته با نتایج مطالعه مهدی پور رابری و نعمت اللهی (۲۰۱۲)، میرباقرآجرپز و همکاران (۲۰۱۱)، و نیز فیپس و همکاران (۲۰۱۰) همسو است.
مهدی پور رابری و نعمت اللهی (۲۰۱۲) گزارش کردند میانگین نمره اضطراب، استرس و افسردگی قبل از مداخله در هر سه گروه تفاوت معنی دار آماری نداشت، اما بعد از مداخله میانگین اضطراب در گروه موسیقی، ۲۵/۴ با انحراف معیار ۰۶/۲ بود و گوش دادن به موسیقی باعث کاهش اضطراب، استرس و افسردگی بیماران شد. در مطالعه کارآزمایی بالینی کنترل شده با هدف بررسی تأثیر موسیقی بر بیماران قبل از جراحی گزارش شد که بعد از پخش موسیقی، اضطراب و متوسط فشارخون سیستولی در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری یافته است، هرچند تعداد ضربان قلب و تنفس در دقیقه در دو گروه تفاوت معناداری نداشتند (میرباقرآجرپز و همکاران ۲۰۱۱). فیپس و همکاران (۲۰۱۰) بیان داشتند که موسیقی بر کاهش نشانههای اضطراب، افسردگی و درد مؤثر است.
بعد از ماساژ، میانگین نمره اضطراب بیماران کاهش یافت و ماساژ باعث کاهش اضطراب بیماران مبتلا به نارسایی قلبی مزمن شد. بائر و همکاران (۲۰۱۰) نیز گزارش کردند که ماساژ موجب کاهش اضطراب و تنش بیماران بعد از جراحی قلب میشود، هرچند یافتههای مطالعه آنها نشان داد که در ۲۴ ساعت اول بعد از جراحی قلب، ماساژ باعث افزایش شدت اضطراب شده است، اما بعد از جراحی قلب، اضطراب کاهش یافته بود.
یافتههای مطالعه حاضر با نتایج پژوهش کهنگی و همکاران (۲۰۱۲) تطابق دارد که نشان دادند بعد از ماساژ بازتابی پا، اضطراب در گروه مداخله کاهش یافت. نتایج پژوهش هاتایاما (۲۰۰۸) و بذر افشان و قربانی (۲۰۱۱) نشان داد که میانگین نمره اضطراب به دنبال ماساژ کاهش یافت که با مطالعه حاضر همسو است.
براساس نتایج این مطالعه، بعد از مداخله، تفاوت معناداری بین سه گروه موسیقی ترجیحی، ماساژ سوئدی و کنترل از نظر میانگین نمره اضطراب وجود داشت و اضطراب بیماران در دو گروه موسیقی ترجیحی و ماساژ سوئدی بعد از مداخله کاهش یافت و در گروه تحت ماساژ، کاهش بیشتری داشت.
نتایج مطالعه سیاوش وهابی (۲۰۰۲) نشان داد که موسیقی و تن آرامی سبب کاهش معنی دار اضطراب در گروه مداخله میشود و استفاده از آاین مداخلات را در کاهش اضطراب بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه قلبی توصیه کرده است، اما تفاوتی بین گروه موسیقی و گروه تن آرامی در کاهش اضطراب بیماران گزارش نکرده است. در مطالعه هاشمی و همکاران (۲۰۱۳) دو روش درمان مکمل آرام سازی عضلانی و موسیقی درمانی باعث کاهش اضطراب بیماران در انتظار کاتتریسم قلبی شده بودند، ولی موسیقی نسبت به آرام سازی عضلانی تأثیر بیشتری بر کاهش اضطراب بیماران داشت، در حالی که در مطالعه حاضر، ماساژ سوئدی تأثیر بهتری نسبت به موسیقی ترجیحی بر کاهش اضطراب داشت.
ماهیت متفاوت آرام سازی عضلانی و ماساژ سوئدی شاید دلیل این تفاوت باشد. پیشنهاد میشود اعضای تیم درمانی به ویژه پرستاران کاربرد روشهای غیردارویی از جمله ماساژ و موسیقی را در برنامههای مدیریت اضطراب بیماران مبتلا به نارسایی مزمن قلبی مورد توجه قرار دهند و استفاده از این روشها به بیماران آموزش داده شود. باتوجه به اثر بهتر ماساژ سوئدی بر کاهش اضطراب بیماران، پیشنهاد میشود دورههای آموزشی ماساژ سوئدی برای پرستاران در نظر گرفته شود تا در بالین برای بیماران از آن بهره بگیرند.
از محدودیتهای مطالعه، طرح نیمه تجربی آن و عدم تخصیص تصادفی بیماران در گروهها میباشد. همچنین، با توجه به ماهیت مداخله، امکان کورسازی واحدهای پژوهش وجود نداشت. از آنجا که در این مطالعه مقایسه تأثیر دو روش ماساژ سوئدی و موسیقی صورت گرفته است پیشنهاد میگردد تأثیر این روشها با سایر روشهای مکمل مورد مقایسه قرار گیرد. همچنین، با توجه به مزمن بودن بیماری نارسایی قلب توصیه میشود مطالعهای در همین زمینه به صورت آموزش ماساژ به خود بیمار و اعضای خانواده با انجام آن در منزل صورت گیرد. پیشنهاد میشود با توجه به اینکه در مطالعه حاضر تأثیر روش ترکیبی مداخلات با هم بررسی نشده است، در مطالعات بعدی اثر ترکیبی این روشها مورد مطالعه قرار گیرد.
مقاله اصلی را در اینجا بخوانید.